اسدالله مرادی

علمی، فرهنگی ، هنری ، مقالات ، اموزشی

اسدالله مرادی

علمی، فرهنگی ، هنری ، مقالات ، اموزشی

نویسنده سید محمد "فرزام"

 

 

 

 

نیم نگاهی به انیشه ی سیاسی

شهید سید جواد "منیر"

 

 

 

 

 

 

 

سید محمد "فرزام"

 

 

 

                                                         تابستان 1393

 

درآمد :

    اکثریت از چهره ها وشخصیت های تاریخ ساز وتحول آفرین اسلامی ناشناخته از میان امت و جامعه به دیار باقی شتافته است .

     شهید سید جواد "منیر" یکی از مجاهدان شجاع و از جمله شخصیتهای تاثیر گذار در جهاد افغانستان بود که آشنایی ومعرفت بالای با برنامه های حیات بخش مکتب اسلام وبه خصوص سیاست و اخلاق تشکیلاتی وسیاسی اسلام داشت.

     قبل از آنکه دیدگاه واندیشه ی سیاسی این مبارز واقعی شناخته شود ، دریک زمان حساس تاریخی وسیاسی در 5میزان سال 1377هجری شمسی توسط  گروه طالبان به شهادت رسید .

     شهید منیر با روحیه آزاد اندیشی و تشکیلاتی که داشت ، با درک زمان همراه بادیگر هم فکران خویش در مبارزه علیه گرایش های سوسیالیستی ولیبرالیستی به دفاع از اندیشه وفرهنگ اسلامی برخاست . وی از شرایط سیاسی زمانش درک عمیق داشت و همواره از منظر منابع دین مبین اسلام آنرا مورد برسی قرار میداد وبر مبنای مکلفیت شرعی واسلامی اش بعنوان یک فرد مسلمان در عرصه های مختلف عمل می نمود وبه همرزمانش آگاهی لازمه رامی بخشید وسخت انعطاف پذیر وروحیه تحقیقی داشت.

     اما با تأسف بعد از شهادت، اندیشه ودیدگاه سیاسی ایشان بازتاب نیافت وکم کم به دست فراموشی سپرده میشد ؛ بنابر این لازم دانستم که نیم نگاهی به اندیشه سیاسی این شخصیت فرزانه داشته تا جوانان و اندیشمندان اسلامی از بینش و دیدگاه این مرد بزرگ بصورت نسبی آگاهی یابد.

     از طرفی هم شناخت ومعرفت از تفکر واندیشه ی مبارزان واقعی اسلام، شناخت از هویت وماهیت واقعی انسان اسلامی است .

      آنچه لازم به ذکر است سخن گفتن از شخصیت واندیشه ی پیشوایان، رهبران ومبارزان درچنین فضای که تنوع گرایش دینی ،مذهبی، سمتی ، زبانی،نژادی حاکم بر عقلانیت سیاسی و دینی است ؛ دشوار و خطر خیزاست . اما کشف حقیقت ، بازگوئی وباز اندیشی نظرگاه استادان واندیشمندان دینی وسیاسی اسلامی از وظایف اصلی وبنیادین نویسندگان مسلمان به حساب می آید.

       بنابراین جزوه ای حاضر بصورت اجمالی در یک فرصت زمانی بسیار کم نوشته شده  وبعد ازنقد برادر محترم محمد نسیم "فکوری" ، بدست خوانندگان عزیز قرار گرفته است ، امید بخش از ابعاد اندیشه سیاسی مجاهد فرزانه شهید سید جواد منیر را باز تاب داده باشم.

 

با احترام

سید محمد فرزام

 

 

نگاه کلی:

      تاریخ سیاسی کشور افغانستان همواره با منازعات داخلی و مداخله ی مستمر خارجی ها همراه بوده است یعنی جغرافیایی سیاسی بنام افغانستان اکثراً از بدوتأسیس میدان نبرد ، محل رویا رویی قدرت های جهان بوده است.

       تجاوز چندین بار مستقیم وغیر مستقیم انگلیسی ها ، تجاوز مستقیم وحضور نظامی اتحاد جماهیر شوروی سابق ، تجاوز نظامی گروه های افراطی از آدرس های مختلف چپ وراست ، همچنین تجاوز وحضور نظامی امریکا از نمونه های برجسته ی مداخله ی مداوم خارجی ها در افغانستان بوده است .

       شهید سید جواد "منیر" درست درزمانی دیده به جهان گشود که افغانستان دچار بحران سیاسی داخلی و خارجی بوده است. تجدد ونوگرایی درسیستم نظام اداری افغانستان به عنوان بحران داخلی ؛ رقابت شرق وغرب درمنطقه  ومداخله ی آنها در افغانستان از بحران خارجی این کشور به حساب می آمد.

      تبدیل نظام شاهی به جمهوری از تحولات بزرگ تاریخ سیاسی افغانستان بود که توسط سردار محمد داود خان اتفاق افتاد. اما مهم تر از آن ظهور احزاب متعدد سیاسی وپیدایش اندیشه های مارکسیستی،لیبرالیستی واسلام خواهی سیاسی در کشور به واسطه ظاهراً روشن فکران وفرهنگیان بود؛ که باعث کشمکش ها ومنازعات بزرگ سیاسی ونظامی در کشور گردید . کوده تای هفت ثور سال 1357 آغاز صفحه ی جدید تحولات سیاسی در افغانستان به حساب می آمد.

      کشمکش های عظیم سیاسی ، فکری ونظامی درون حزبی وبیرون حزبی در زمان قدرت احزاب خلق وپرچم وهم چنین ایستادگی آنها در برابر باور ها ،اعتقادات  وسنت های فکری مردم افغانستان با عث آن گردید که مردم مسلمان افغانستان ، آیین ، فرهنگ وهویت دینی وسیاسی اش را در خطربیند ؛ از هر طرف حرکت خود جوش مردمی جهت براندازی نظام دیکتاتوری پرولتاریا، اسماً دیموکراتیک آغاز شد.

       حرکت وانقلاب ابتدایی وخود جوش مردمی در افغانستان شوروی سابق را که حامی حکومت احزاب خلق وپرچم با گرایش سوسیالیستی مارکسستی، بود . به مداخله ی مستقیم نظامی واداشت .

       شهید سید جواد "منیر"  بادرکی که از شرایط سیاسی ومحیط پیرامون خود داشت به صورت یک چریک فعال ، خلاق وسیال به جهاد ومبارزه شتافت ؛ تحت رهبری ، رهبران دینی با شجاعت تمام وانضباط کامل سنگرهای دشمن را با همراهانش فتح می نمود و در فتح بامیان نقش اساسی و محوری را داشته است .

       اندیشه سیاسی ومبارزات فکری ایشان در همین جریان شکل گرفت وبا مفاهیم چون ؛ اصل وحدت، عدالت ، آزادی واخلاق جمعی تشکیلاتی عمیقاً گره خورده بود وازبی برنامه گی جوامع بنام اسلامی حتی از یک بعدی عمل نمودن روحانیت وطیف بنام روشنفکران بی روح رنج می برد.

       با تشکیل بعثت مردمی یعنی شورای انقلابی اتفاق اسلامی افغانستان درشرایط سخت ودشوار کشوراشغال شده تحت رهبری آیت الله سید علی "بهشتی " در کمیسیون های فرهنگی ونظامی این شورای مردمی ، آغاز به فعالیت نمود، وبا سفر های متعدد در ایران وپاکستان به نماینده گی مجاهدین افغانستان باور واندیشه سیاسی ایشان به پختگی رسید که تحلیل وبرسی عمیق از تحولات سیاسی و اجتماعی زمانش داشت .

        مهارت بالاوبرجسته ی نظامی ایشان در کنار ایمان ، تقوا وتحلیل عقلانی ازسیاست در زمانش، از ایشان شخصیت چند بعدی  ساخته بود؛ گرایش عرفانی ،فرهنگی ، سیاسی ونظامی همه باهم دروجود منیر درآمیخته بود.

        منیر سخت معتقد به اعمال اصول وبرنامه های اسلامی در جامعه بود ، ایشان سیاست را مدیریت ورهبری جامعه مطابق با اصول ودستورات ناب اسلامی می دانست .

        شهید منیر پیوسته پافشاری می نمود که باید قبل از پیروزی مجاهدین درکشور وبرقراری نظام اسلامی  درک مطلوب  (طبق نیاز زمان )از نظام اسلامی صورت گیرد ، همه ی از مجاهدین به یک قرائت  واحد نظام اسلامی دست یابد ودر غیر آن صورت برپایی وتداوم تشکیل نظام اسلامی به مشکل مواجه خواهد شد .

       استقلال نظامی واقتصادی از گفته های همیشگی ایشان بوده که گفته می شود درعرصه ی سیاست اقتصادی وتوزیع عادلانه ی اقتصاد آبشخور تفکر واندیشه ی آیت الله شهید باقر "صدر "  بوده است .

      احترام به مالکیت شخصی وعمومی  توزیع عادلانه ی ثروت ودرآمد ونظارت برسلامت فعالیت های اقتصادی ، از دغدغه ای همیشگی ایشان بوده است . وی شدیداًمخالف با بازارآزاد بود درحالیکه اقتصاد بازار آزاد باهیچ معیاری اسلامی جوردرنمی آید واما درافغانستان بنام اسلامی سیستم بازارآزاد، درحرکت است وحتی رهبران ما بی خبراز این وضع است .

      در ابعاد اجتماعی ، فرهنگی ،نظامی برمبنای اصول واعتقاد اسلامی از اندیشه های چون امام خمینی ، مطهری، جلال الدین فارسی ،سید جمال الدین افغانی و اقبال لاهوری متأثر بوده است . البته این بدان معنا نیست که ایشان دیدگاه و اندیشه ی از خود نداشته بلکه بعد از تحقیق وپژوهش با درنظرداشت شرایط حاکم واعتقادات دیگر اندیشمندان اسلامی ، دارای اندیشه و دیدگاه خاص خودش در عرصه ی اجتماع وسیاست بوده است. قول نیکو را ازهرکه بود بدون تعصب می پذیرفت ودید شرک آلود درهیچ قضیه ی مشککی نداشت جز ملاک حقیقت وصداقت معیاری را بها نمی داد.

 

 

 

باور و اندیشه  سیاسی شهید" منیر" در آغاز ودوران جهاد:

       شهید سید جواد "منیر" همانند دیگر مجاهدان اسلام ؛آزادی ،استقلال سیاسی ، اعتقادی ،اقتصادی  ونظامی جوامع اسلامی  را از حقوق اساسی وطبیعی آنها دانسته ، هرگونه مداخله وتجاوز کشور های خارجی را در کشورهای اسلامی جرم نابحشودنی وبر اساس قاعده ی اسلامی جهاد ومبارزه علیه تجاوز بیگانه گان را واجب وضروری می دانیست و ضروری تر از همه اتحاد امت اسلامی را برمبنای برپایی حکومت واحد جهانی ، به همفکران وهمرزمانش تلقین می داشت .

       منیر وحدت وهمبستگی تمام مسلمانان جهان را یک اصل وآرزوی همیشگی خود بیان نموده وبرای تحقق آن واجرای قوانین اسلامی در جامعه بصورت قاطع مبارزه می نمود . ویژ گی های اندیشه سیاسی دوران جهاد ایشان را میتوان در چند نکته خلاصه کرد.

 

1-    وحدت وهمبستگی تمام امت وجوامع اسلامی  درجهاد افغانستان:

      شهید سید جواد" منیر" با اعتقاد به مهدویت معتقد به اجرای عدالت اجتماعی در جهان براساس اصول وروش اسلامی بود . وی حکومت واحد اسلامی را درتمام بلاد اسلامی از اصول اساسی ونظام سیاسی اسلام می دانیست. تجزیه وتقسیم قلمروسرزمین های اسلامی ومرزبندی های کاذب را پیاده شدن نقشه های استعماری ، استعمار کهنه ونو می دانست ویک مسئله ی کلیدی انحرافی .

      درجهاد افغانستان همکاری وهمبستگی تمام کشور های اسلامی را برای پویایی نظام اسلامی افغانستان ضروری دانسته که براساس آن جهت جلب توجه وهمکاری کشور های اسلامی ، سفرهای متعددی داشتند .

      وحدت وبرادری مسلمانان را فقط برای رضای خدا واجرای قوانین اسلامی مهم وخواسته ی فردی ،قومی وتعلقات غیرضروری را به زیان وحدت مجاهدین می دانیست ،زمانیکه منیر مسؤولیت تعلیم و تربیه عساکر(مجاهدین ) را درولسوالی پنجاب به عهده داشت ؛ تمام تأکید ایشان به وحدت و حفظ اخلاق اسلامی بوده است. درکنار تعلیمات نظامی درس های اعتقادی ، اخلاقی ودربرنامه های آموزش سیاسی پافشاری همه جانبه داشت . که دراین راستا دست نویس های آموزنده از وی بجا مانده است.

 

2-    اجرای عدالت وبرابری دردوران جهاد ومناطق آزاد شده:

       شهید منیر در دوران  جهاد  خواهان تأمین عدالت اجتماعی ورفتار یکسان بزرگان مجاهدین با تمام مردم مطابق قانون شرعی بوده است ، در جلسات متعدد ایشان همواره پافشاری می نمود که اگر می خواهید قدرت واقتدار مجاهدین مشروعیت یابد ونظامی که قرار است در آینده تشکیل شود ، جاویدان بماند ، باید در اجرایی عدالت وبرخورد سالم مطابق قانون الهی عمل نماییم تا نماد والگوی رفتاری اسلامی در کشور باشیم .

       

        آنچه شهید منیر در تمام دوران مبارزه اش بعد از وحدت اسلامی برآن تأکید می ورزید تأمین عدالت و برخورد عادلانه ی رهبران وسران مجاهدین با مردم بود . که هدف شهید منیر از تأمین عدالت اجتماعی دقیقا همان اجرایی قانون وشریعت اسلامی درتمام ابعاد بصورت یکسان بدون استثناء بود.

        شهید منیر پیوسته تأکیید داشت که رهبران جهاد ،علماودانشمندان متعهد ومتفکر درانتخاب چگونگی روش فعالیت سیاسی درچارچوب قوانین دین مبین اسلام ، مصالح اجتماعی را در نظر داشته باشد . اما در اجرای قانون وشریعت اسلامی هیچ مصلحتی قابل پذیریش نیست . آنچه فقه اسلامی حکم نموده باید در برابر انحرافات عملی گردد ، چون با این روش میتوان یک حکومت همه جانبه ی اسلامی را بنیان گذاری نمود.

       بادرنظر داشت همه ی ملاحظات ، شهید منیر خواهان قرائت مطلوب ویکسان از عدالت اجتماعی وتوأم با اخلاق اسلامی درافغانستان بود. وی اصرار می ورزید مجاهدین باید تضاد روی مسایل وقضایای اختلاف انگیزوکوچک را کنار بگزارد وبه مسایل مهم وبزرگتری بی اندیشند.

       درنهایت مجاهدین اسلام طوری عمل نماید که در پرتوی حکومت  اسلامی آنها حقوق همه ی مردم بصورت عادلانه رعایت گردد و از هرگونه عمل  ومباحث که باعث نفاق در بین ادیان ، مذاهب واقوام افغانستان میگردد خود داری نمایند. آنرا از نظر دین مبین اسلام مطلقا حرام وناروا می دانیست .

 

3-    تولید اخلاق تشکیلاتی - سیاسی ومدیریت سالم اداری درمناطق آزاد شده:

       آنچه قابل توجه است شهید منیر از کمتر کسانی بوده است که توجه به اخلاق تشکیلاتی  وسیاست اخلاقی داشت ؛ در اندیشه سیاسی منیر اخلاق، عرفان وسیاست قابل جمع است . ایشان هدف نهای مدریت اجتماعی (سیاست) را تامین عدالت اجتماعی ، امنیت سرتارسری ونهادینه کردن اخلاق اسلامی می دانیست تا در پرتوآن بتواند جامعه به معرفت وسعادت دست یابد تا مورد لطف وعنایت پروردگار عالم قرارگیرد.

      آمیختگی دین وسیاست وبه تبع آن اخلاق وسیاست از نظر شهید منیر جزو اصول اسلامی بوده و دین اسلام ازکامل ترین ادیانی است که در تمام حیات خصوصی و اجتماعی دستور العمل خودش را جهت رسیدن به رفاه وسعادت دنیوی واخروی دارند.

      شهید منیر اخلاق مداری بودکه تأکید می ورزید اخلاق اسلامی از محوری ترین ساختار نظام سیاسی اسلام است . مجاهدین افغانستان با یستی با قرائت همسان اخلاق اسلامی ، چه در زمان جنگ ومبارزه وچه در زمان صلح وسازش باید اخلاق اسلامی را رعایت نمایند.      این تنها را ه نجات وهمبستگی مجاهدین میباشد ، از آن نقطه نظر که شهید منیر عرفان وسیاست را نیزقابل جمع میدانیست ، بیان می نمود که هدف از سیاست کردن اجرایی قوانین الهی فقط جهت کسب رضای خدای متعال می باشد.

        مکتب اسلام مکتبی است که دارای ابعاد گسترده اگر تنها به یک بعد آن توجه  شود ، شکل سیستمی وگراف تشکیل اسلامی درمجموع بهم می خورد ؛ چنانچه درعصرما یک بعدی عمل نمودن ، مکتب وجوامع اسلامی را به انزوا کشانیده است و از قافله ی بشری درهمه ابعاد عقب افتاده ایم وانحرافات جدی در تمامی عرصه ها وابعاد تولید گشته است،

       مجاهدین باید نیت نیک و خیر درحرکت سیاسی خود داشته باشند وگرنه اعمال شان باطل ونامطلوب خواهد بود، هدف اساسا تشکیل نظام اسلامی به عنوان وجیبه ی دینی شان باشند ودین اسلام دین تشکیلاتی  توأم با مدیریت سالم ومنضبط است.

        قرائت شهید منیر از اخلاق تشکیلاتی، رفتار مطلوب ،مناسب ونیک مجاهدین در چوکات قوانین اسلامی وعقلانیت سیاسی بوده است . یعنی مجاهدین اسلام هم باید مناسبات سیاسی (علم سیاست ) را مطابق وضع زمان  درک نموده وهم باید ها ونبایدهای اسلامی را درنظر داشته وبامهارت  کامل باهم جمع نمایند.

      هدف ازسیاست اخلاقی در اندیشه سیاسی منیر مجموعه رفتار واعمال مجاهدین درعرصه سیاست  اخلاقی ، عقلانی ،دینی  ودر چار چوب ارزشهای اسلامی میباشد .

       درنهایت چنین به نظر می رسد که شهید منیر اخلاق تشکیلاتی وسیاست مبتنی براخلاق را فضیلت سیاسی و سعادت اجتماعی می دانسته و آنچه از بعضی نوشته هایش معلوم است ، انحطاط ، نا امنی وخشونت نظامی که از آن امروز جنگ سالای اسم برده می شود ، در عدم رعایت اخلاق اسلامی و سهل انگاری درتعبد می باشد.

      میتوان چنین بیان نمود که شهید منیر در ک  وفهم عمیق از فرهنگ سیاسی اسلام داشته وهمواره دردوران جهاد وبعد از آن تلاش برتطبیق این فرهنگ سیاسی می نمود. بدیهی است که هر اندیشمندی آنهم در زمان بحران درجستجوی نجات وراه یافت های مئوثر سیاسی که مطابقت با ایدولوژی حاکم داشته باشد می گردد؛ شهید منیر براساس مبانی فقهی وکلامی شیعیان بی تأثیر از اندیشه های سیاسی روحانیون سیاسی جهان اسلام نبوده ، زیرا در آن زمان بیشتر فقه سیاسی از جانب آنها مانند آیت الله مکارم ،باقرصدرودیگران تحلیل وبررسی می گردید.

      روی هم رفته شهید منیر از رهبریت دینی یا اینکه حاکم باید متخصص به دین باشد ، سخت استقبال ، وآنرا الزامی  می دانیست  وانتخاب رهبری ازطریق نخبگان یکی از اصول مسلم مکتب اسلام است . صد افسوس درجوامع اسلامی حتی درمراکزفرهنگی روحیه تشکیلاتی – سیاسی ومدریت همه جانبه درعرصه های شؤن اجتماعی توسط تحرک وسیاست دشمنان نقاب دار اسلام مستقیم ویا غیرمستقیم برداشته شده است . بجز افراد محدود درجهان اسلام ، به این موضوعات توجه ویژه ندارند.

      شهید منیر بابیانات عمیق از عمق دسایس وژرفنای مسایل ، بطور بسیار طبیعی رهنمود های گویا میداد و در این عرصه ها افراد بخصوص را میخواست تربیه گردد ودر تشکیل حکومت واحد اسلامی درسطح گیتی آمادگی ومنسجم گردد.درین رابطه  گاه گاهی ، بطورمخفی همایش های ویژه  درمراکز متعدد مناطق مرکزی وگاهی در بیرون مرز انجام میافت . وبدنه ی تحریک چنین تحرک نزدیک بود تشکیل یابد ، یقیناً همین اکنون با کیفیت ویژه ی ادامه دارد.

 

 

اندیشه ی سیاسی شهید "منیر"  با پیروزی مجاهدین: 

       پس از آنکه در8 ثورسال 1371 مجاهدین رسماً به قدرت دست یافت همزمان مشکلات عمیق سیاسی وجنگ های داخلی بین احزاب مذهبی وسمتی  جریان داشت ، یعنی دقیقاً بحران خلای قدرت ووقوع فاجعه ی بزرگ انسانی احساس می شد.

       شهیدمنیردرابتدای این بحران خواهان مذاکره سران احزاب ودست یافتن آنها به یک میکانیزم مشخص که درآن بتواند همه ی ازاحزاب ، همسویی، منافع سیاسی خودرا بیابد،بود.

       بیشتر ازهمه برسرتوافق کشورهای اسلامی درامور افغانستان تأکید می ورزید او وحدت سرتاسری اسلامی را امرواجب دربحران سیاسی افغانستان دانسته وپذیرش دیدگاه ها ونظرات سیاسی علمای شیعه و سنی رابخاطر دست یافتن به حل مسائل ملی الزامی می دانسته و با اقتباس ازکلام خمینی که می گفت ایجاد جدایی بین احزاب ومذاهب اسلامی کار دشمنان است شهید منیرنیزهرگونه سخنی که باعث نفاق وجدایی شیعه وسنی در کشور می شد را حرام و ناروا می دانیست .

       در اوایل تشکیل حزب وحدت اسلامی افغانستان ، یک دوست صمیمی او در مورد بقای حزب وحدت اسلامی افغانستان از وی می پرسد : جناب آقای منیر چی فکر می کنید که (حزب وحدت اسلامی) هم چنین پابرجا ومنسجم باقی بی ماند؟ شهید منیر جواب میدهد ، اگر هدف رضای خدا ووحدت امت باشد بلی! ودر غیر آن نمیدانم !؟ ولی سخن گفتن از فروپاشی وشکاف وحدت اسلامی در هر جایی که باشد ، سحنی نیکی نیست . ما نباید حتی سخنی هم از فروپاشی وحدت اسلامی به زبان بیاوریم .

      وحدت اسلامی چه وحدت شیعی باشد یا هم وحدت شیعه وسنی ، نباید قربانی مسأله ی شخصی ،قومی وسمت ویا صرفاً خصلت های شخصی بعضی از علمای شیعه وسنی گردد.

1-    وحدت اسلامی

       همانطورکه بیان شد شهید منیر در دوران جهاد ویا بعد از آن همواره اصرار بروحدت وانسجام اسلامی داشتند گویا وحدت اسلامی ذکر همیشگی وی بوده است.

        منیر باسخنی که گفته می شد ، دیدگاه سیاسی شیعه وسنی از نظر مبانی باهم قابل جمع نیست ، مخالف بوده وهمواره از سفرهای پاکستان وایران خود یاد آور می شد و چنین بیان می نمود که امروز علما و جوانان تحصیل یافته ی زیادی از شیعه وسنی هستند که به دیدگاه واحد سیاسی دست یافته اند . اما مهم اینست  که در شرایط کنونی تحت تأثیر عوامل بیرونی قرار نگیرد .

      درین رابطه روند کاری سید جمال بهترین الگوی مشخص دراعمال وحدت بین مسلمین حتی مستضعفین میباشد وشعارکه شیعه وسنی ازنظر مبانی قابل جمع نیست یک شعار استعماری که توسط شکل گرایان منحرف پاس داده می شود می باشد .

       به نظر می رسد هدف از عوامل بیرونی نزد شهید منیر مداخلات کشور های غیر اسلامی بوده است . آنچه از بیانات ایشان معلوم می شود ، مداخله ی کشورهای اسلامی  در امور افغانستان با  اهداف نیک سیاسی نه تنها بحران زا بوده ، بلکه برای حل مسائل بزرگ سیاسی الزامی پنداشته می شد . مسئله درد آور نزد شهید منیر شکل یافتن قلمرو مکتب اسلام به کشور های متعدد بود، وی می گفت چرا جهان اسلام دارای میکانیزم اداری و تصمیم گیری واحد نباشد

       گاهی او به نقل از سید جمال وسید قطب ، جنگ داخلی بین گروه ها واحزاب اسلامی را محصول جاهلیت وتقالید کورکورانه می خواند . بیان می نمود که باید از زیر سایه ی رهبران جاهل ووابسته رهای یابیم .

       بنابراین گاهاً منیر از مداخله ی کشور های  اسلامی به ویژه پاکستان و ایران نیز رنج میبرده ووابستگی مطلق رهبران ،  در اندیشه سیاسی اش  امر جاهلانه به نظر می رسد.

      درست شهید منیربعضاً جهت تأمین وحدت اسلامی بحث های بنیادی می نمود وهمانند سید جمال ،سید قطب وعلامه اقبال خوا هان باز بینی وباز اندیشی تفکر اسلامی خصوصاً تفکر سیاسی اسلامی می شد . واز حرکت سیاسی کنگره ی عظیم حج که مدار اصلی به انحراف کشیده شده تألم داشت.

       اما سخن از باز بینی وباز اندیشی تفکر اسلامی در گفته ها ی شهید منیر کمتر به نظر می رسد ، شاید علت آن هم محتاط بودن وی در عرصه ی دینداری بوده است ، زیرا وی عابد محتاط وعارف خدا شیدا بود. وجداً اظهار میداشت که فکربشری درعمق جوهره اکثر مسایل واحکام دراین زمان مشکل است برسد، وهیچ فردی را مطلق نمی ساخت .

 

2-    تعیین نظام ورهبری اسلامی :

        با در نظر داشت مقوله ی مشهور که اسلام هم دین است وهم دولت ، این مسئله  درنزد شهید منیر مهم بود که چگونه نظام اسلامی وباکدام ساختارودیدگاه  بر قرارگردد و کدامین دولتمداری می باید آنرا در دست داشته باشد ؟ شهید منیر به این باور بود که در افغانستان شیعه وسنی به یک حکومت مطلوب اسلامی وهمه شمول سیاسی دست یابد .

       گرچه شیعه وسنی دیدگاه مختلف ومتفاوت از سیاست اسلامی ویاهم نظام سیاسی اسلام  دارند، اما هیچ گاه دید مختلف ومتفاوت از اسلام ندارند . با این حال می تواند به دیدگاه همسان سیاسی که همه شمول وقابل قبول هردو مذهب اسلامی وسیاسی باشد ، دست یابد . یعنی از منظر شهید سید جواد منیر اندیشه وتفکر سیاسی شیعه وسنی آنقدر دور هم نیست که قابل جمع نباشد ، بلکه باهم دیگر پذیری واصل وحدت اسلامی می تواند به یک نظام مطلوب سیاسی دست یابد.

       وی فقه وقانون اسلامی را بهترین گزینه ی راهبرد سیاسی هم درسیاست داخلی و هم درسیاست خارجی می دانیست . شاید هدف منیر در اجرایی احکام شرعی ومسائل حقوقی ، هر مذهب مستقلانه مطابق  قانون واحوال شخصیه ی خود مکلف بوده است .

      روی همرفته درتعیین نظام اسلامی باید به قرائت واحد که مورد قبول هردو مذهب باشد ، برسد. تنها راه حل در کشوراسلامی افغانستان و دیگر کشورهای اسلامی همین گفتگوی منطقی مذاهب اسلامی است وازمؤسسات دار التقریب ها به نیکویی یاد می برد و امید واربود که پیچیده ترین معضلات جوامع اسلامی واز جمله فروپاشی جهان اسلام توسط این مراکز حل یابد وتحرک بنیادی اسلام و انسان پسند، چه درمسایل فی مابین جوامع اسلامی وچه دربحران های جوامع اسلامی و دیگر جوامع انسانی ایجاد گردد، تا مشکل جوامع انسانی از راه مفاهمه وگفتمان پایان یابد.

       شهید منیر در مورد رهبری امت وجامعه ی اسلامی همواره بیان می نمود که رهبری جامعه ی اسلامی یا حاکم  حکومت اسلامی باید متخصص در دین باشد . وی پیوستگی ووابستگی وهم چنین تفکیک ناپذیری حاکم وحکومت اسلامی را در سیره وروش زمامداری پیامیبر وائمه ی اطهار می دید.

      منیر همانند شیخ الریس که اوصاف چند را در مورد حاکم وزمامدار اسلام برمی شمارد ،  نیزبیان   می نماید .

1)    تخصص دردین ، تا بر اساس تعالیم اسلامی وروش پیامبر نه تنها جامعه را مدریت نمایند ، بلکه مکلف به اجرایی احکام الهی وتعلیم آن به امت است.

2)    حاکم مسلمان باید معتقد باشد ، تنها تخصص کفایت نمی کند بلکه باید تقوا  داشته باشد .

3)    حاکم مسلمان مجهز به اخلاق اسلامی باشد ، زمامداری پیامبر بزرگوار اسلام بزرگترین الگو ونمونه ی حاکم مسلمان است.

4)    حاکم مسلمان الزاماً باید عادل باشد ، ودر اجرایی عدالت مطابق قانون قرآن عمل نمایند.

5)    حاکم مسلمان هوشیارو فهیم باشد ، یعنی درضمن ایمان ، تقوا واخلاق  از علم سیاست طبق شرایط زمانی ومکانی نیز آگاهی داشته باشد.

         بنابر این شهید منیر بعد از پیروزی مجاهدین خواهان برپایی حکومت اسلامی بارهبریت معقول بوده است . اما مشخص نیست که روند تعیین رهبریت را چگونه بیان می نمود . شاید هم انتخابی از طریق نخبگان زیرا وی تاجای آبشخور تفکر سیاسی نظام مبنی برولایت فقیه بود. ورای نخبگان امت اسلامی را احترام قایل بود ، ورای عامه مردم را درگزینش رهبری مردود می دانیست

         اما از آنجهت که تأکید برجمع شدن دیدگاه های سیاسی شیعه وسنی داشت ، شاید گزینه های دیگر ی هم در نظر داشته بودند.

3-    استقلال اقتصادی ونظامی:

       گرچه سخن گفتن از استقلال اقتصادی ،سیاسی ونظامی در افغانستان درست همان مدینه ی فاضله ی افلاطون وفارابی است ، یا تخیل جامعه بی طبقه در اندیشه سیاسی مارکس . روی همرفته شهید منیر منحیث یک مسلمان ومجاهد درصحنه جهاد همواره از استقلال ، آزادی واز آنجمله استقلال اقتصاد ونظامی سخن گفته است .

      اماخیلی روشن نیست که هدف شهید منیر ازاستقلال اقتصادی همان خودکفایی ورسیدن به توسعه کامل اقتصادی بوده است؛ ویااینکه هدف شهید منیراز استقلال ، استقلال  درروش وپیاده کردن ،سیستم اقتصادی اسلامی درکشوربوده است .؟

      ازآنجهت که شهید منیر تخصص درعلم اقتصاد نداشته چنین به نظر می رسدکه هدف ایشان دربرگیرنده ی هردوبخش بوده است .

       بی تردید که شهید منیردرعرصه ی اقتصاد، خواهان تطبیق بی قید وشرط اقتصاد اسلامی بوده یعنی اصل مالکیت خصوصی مبتنی برکار وفعالیت ، تعادل اقتصادی درجامعه ،واجرای احکام وقوانین شرعی که بخش آن به اموراقتصادی جامعه اختصاص یافته است . مانند زکات ، خمس ، سهم ،فطر وغیره  بوده است. شهید منیر بیشتر پافشاری درتوزیع عادلانه ی ثروت از جمله اصلاحات ارضی داشت ، وبیشتر تحت نظرات وتئوری اقتصادی شهید صدرقرارداشت . دربین قشر معارف بسیار بعید به نظرمی رسد که فردی با چنین دید گاه های بلند به این مسایل به انتخاب دست یابد.

       وی همچنین خواهان لغو وبرخورد جدی با هرگونه حرکت ربوی،ارتشا ، اختلاس وتطمیع پذیری که به زیان جامعه ومغایر بادستورات اسلامی درعرصه اقتصاد باشد، بود . که ازرفتار اقتصادی خود  ایشان معلوم بود.

       ازآنجهت که شهید منیر همواره تأکیدبرتطبیق احکام وقوانین اسلامی درهمه ی ازامور ، داشت دقیقاً استقلال درتطبیق روش سیستم اقتصاد اسلامی نزدایشان به عنوان یک اصل مطرح بوده است، وباعلمای دینی درسهل انگاری وبی برنامه گی ایشان همیشه معترض وجدال نظری داشت.

     ازطرف دیگرهمان طور که ذکرنموده ام ،بیان منیر دربرگیرنده ی هردوجنبه بودند یعنی شهید منیرهم خودکفایی اقتصادی رفاه وتوسعه کامل اقتصادی را می خواست وهم پیاده نمودن نظام اقتصاد اسلامی درکشور را جزو اصول می خواند.

       وی بااقتباس ازگفته های متفکر انقلاب ایران (جلال الدین فارسی ) که بیان می نمود هرانقلابی باید ازانقلاب فکری یاایدلوژی آغاز شود وبا انقلاب فرهنگی ، اقتصادی ،سیاسی ونظامی پس ازیکدیگرزمینه را برای حفظ ستقلال، پویایی وپیروزی انقلاب فراهم نمایند .

      شهید منیر نیز خواهان انقلاب اقتصادی همراه با انقلاب نظامی درافغانستان بود .جلال الدین فارسی انقلاب اقتصادی را پس از انقلاب فکری وفرهنگی ، قبل ازانقلاب نظامی می آورد ،یعنی انقلابیون سنجش اساسی ازبنیاد های اقتصادی ونظام اقتصاد دردوران مبارزه نظامی وپس ازآن داشته باشد .

       شهید منیرباپیروزی مجاهدین ودست یافتن آنها به حکومت موقت تأکید براستقلال اقتصادی ونظامی مینمودکه درست همان انقلاب اقتصادی وبازبینی کامل برنیاز های اساسی راداشت . شهید منیر ازاصراف سخت متنفر بود وهمیشه به اطرافیان خویش توصیه مینمود که از اسراف جداً خودداری نمایند زیرا حرام وزیان بار است .

       وی همیشه تجمل گرایی را عمل جاهلانه میخواند ازاینرو شهید منیر برنظارت وکنترول بازار معتقد بوده و ورود کالا های تجملی که جزو نیاز های اساسی حیات اجتماعی نباشد رانادرست می خواند وساده زیستن باکیفیت دین مداری را ترجیح میداد.

      ازطرفی هم منیر تأکیدبرکار ، فعالیت وتولید داشت . همانطوریکه خود ایشان دراوقات غیراز فعالیت نظامی وسیاسی خود درضمن مطالعه وعبادت همیشه مصروف کاربود، مانند کار های شخم زنی ،دهقانی وغیره ...

       شهید منیر همان طوریکه استثمارسیاسی رانمی خواست علیه استثمار واستعمار اقتصادی ونظامی درکشور نیز به صورت جدی مبارزه می نمود.

       اصل دیگرنزد شهید سید جواد منیراستقلال نظامی بود شهید منیر همواره بیان مینمود که ماباید نظام (ارتش یا اردو ) قابل تعریف با اندیشه بلند اسلامی داشته باشیم. که تصامیم وحرکت نظامی ما مبتنی برخواست ملت مسلمان افغانستان ودولت منتخب باشد ، نباید احزاب ونظام دستورات وخواسته های کشورهای بیرونی را اعمال و پیاده نماید بلکه دستورات قرآن را  تحت امردولت مردان یا سرآن مجاهدین که از اقتدارمشروع برخوردار است ، جهت حفظ عزت ، استقلال مردم مسلمان افغانستان عملی نمایند.

 

4-    تثبیت هویت سیاسی:

      شهید منیر در خیلی از جلسات گفته است که مجاهدین و حکومت منتخب مجاهدین باید جایگاه سیاسی و خواستگاه شانرا در جهان مشخص وتثبیت نمایند ، همانطورکه تا اکنون دارای نام وجایگاه نسبتاً مشخصی هم است .

      منیر معتقد بود که تاجای جایگاه مجاهدین افغانستان نزد جامعه ی بین الملل مشخص است . اما برای حفظ این جایگاه وتثبیت خواستگاه سیاسی خویش باید دید همسان سیاسی در عرصه ی روابط بین الملل داشته باشد .

      نظام برآمده از انقلاب اسلامی افغانستان ، پس از جهاد ومبارزه ی نظامی ، از کدام جهان بینی وایدولوژی درعرصه ی روابط بین الملل برخوردار است.؟

       منیر معتقد بود همانطورکه در رائس حکومت عالم دین وسیاست باید قرارداشته باشد، خواستگاه جهانی وروابط بین المللی نظام را باید کسانی تعیین نمایند که اهل اجتهاد ومتخصص در فقه وعلم، وشرایط روز باشد.

        تا نظام اسلامی وروابط سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی واقتصادی خویش را با دیگر جوامع مبنی برقانون شرعی عیار نمایند وهرگونه روابط وپیمان های که مغایر ومخالف با شریعت وقانون الهی ، باشد ویا باعث عدم تطبیق آن در جامعه گردد ، حاکم حکومت اسلامی اصولا از آن جلوگیری نمایند.

       زیرا هدف نهایی تشکیل حکومت اسلامی زنده نگهداشتن دین وآیین الهی ،سنت پیامبر،رفاه وسعادت انسانها وتطبیق شریعت درجامعه است

5-    صلح وآشتی ملی :

       پس از تشدید تنش ومخالفت های مجاهدین وآغاز جنگ های خونین داخلی همه ی از متفکران واندیشمندان دوران جهاد وهم چنین بعضی از کشورهای صلح دوست درجستجوی راه حل های مناسب دربحران داخلی افغانستان بودند.

      شهید منیر از جمله متفکرین آن زمان بودکه از این بحران ومنازعات ناجور سیاسی سخت رنج می برد ، همواره در پی آشتی وصلح بین احزاب ونیروهای مسلح می گشت .

      جالب توجه اینست که منیر هیچ گاه در جنگ های داخلی اشتراک نداشتند ، به عنوان نقد براین جنگ ها محل سیاست ورزی را در دوران جنگ ترک می گفت و در کار های عادی مصروف می گشت ، تنها به دفاع از شورای انقلابی اتفاق اسلامی تحت رهبری آیت الله "بهشتی " به نیت گفتگو و پاسداری از حرکت آرمانی این شورای مردمی واجماع ملی ، دربعضی از  جبهات اشتراک داشتند .

       درهمان جانیز راه صلح وآشتی را در پیش داشت .همیشه خواهان گفتگوبا جبهه ی مخالف بود شهید منیر آشتی ملی را در افغانستان ازطریق گفتگوبا کشورهای اسلامی وتوافق مجاهدین فقط به نیت  تأمین عدالت اجتماعی واجرایی قوانین اسلامی به عنوان وجیبه ملی ودینی فقط برای راضای خدا وخلق خدا می خواست .

     منیر تأکید داشت ، هرگاه ما به یک دیدگاه مشخص سیاسی دست یابیم هد ف ما تنها راضای حق وحفظ دین خدا باشند، میتوانیم با کمک ها ی  صادقانه ی کشور های اسلامی به این همه مشکلات فاجعه آفرین نقطه ی پایان بگذاریم و به آشتی ملی دست یابیم که دقیقا ً از آن وحدت ملی اسلامی یاد می نمود.

      درنهایت چنین میتوان یافت که حل منازعات از طریق منطق گفتگو ودست یابی به صلح آشتی پایدار ملی در اندیشه ی  سیاسی شهید منیر جایگاه عمیق داشته وهرنوع بی نظمی اعمال زور را خلاف قواعد اسلامی می دانیست. یعنی جنگ ومنازعه ای داخلی افغانستان درست در تضاد با اعتقاد دینی وسیاسی او قرارداشت .

       وی از برجسته ترین منتقدان جنگ داخلی بود که تا آخرین لحظه ی حیاتش تنش داخلی را فاجعه ی تاریخی وجاهلیت مطلق می دانست وعلیه آن مبارزه ی منطقی می نمود. چنانچه اساساً هویداست که نزاعها وکنکاشهای نیروهای مسلح درافغانستان اکثراً جهت بدست آوردن شهرت ، مقام وثروت بوده است . جز جهالت وتجاهل دیگر هیچ توجیه ودلیل درکار نبوده ونیست .

 

 

 

 

 

 

نتیجه گیری :

     هدف نهایی این جزوه معرفی وتبیین دیدگاه سیاسی یکی از چهره های که در جهاد مردم افغانستان علیه اتحاد جماهر شوروی ، نقش اساسی داشته  ودر زمینه ی پیروزی مجاهدین اسلام وهم چنین تشکیل حکومت اسلامی  فعالیت برجسته نموده است، می باشد.

     آوردم که شهید منیر به عنوان یک روشنفکر معتقید وخلاق در دوزمینه ی ذهنی وعینی پیوسته جهت تحقق آرمان خویش  که همانا احقاق حقوق دیگران ، رهایی از ظلمت ، احیأ آزادی ، عزت واستقلال مردم مسلمان افغانستان بود، مبارزه ی فرهنگی ونظامی می نمود. همواره در این زمینه دیگاه ونظرگاه خودش را داشت ، بعنوان اندیشمند ی که دین وسیاست وبه تبع آن اخلاق ، عرفان وسیاست را باهم جمع نموده درحیات سیاسی اش قابل ملاحظه است.

     درنتیجه چنین حاصل شد که منیر مرد خدا جو واندیشمند مبارز ، شخصیت عاقل ومجهز با اخلاق اسلامی بود ، که هدف زیبنده و نهایی اش تشکیل حکومت اسلامی وتحقق عدالت اجتماعی درپرتو قانون قرآن با تحصیل رضای پروردگار بود . که این هدف والا ونیک ایشان را وادار به تحقیق ومطالعه درزمینه های مختلف نموده بود که بالاخره به اندیشه ودید گاه خاصی دست یافته و تاحد ممکن به خاطر تکامل انقلاب تلاش فرهنگی ،سیاسی ونظامی نمودند.

     شهید منیر شخصیتی بود که درمکتب اسلام پرورش یافته بود و واسلام را با تمام ابعادش در یافته بود وبا آثار بلندی چهره های پر ارزش جهان اسلام از نزدیک محشور بود و هم از دیدگاه های نوین دیگراندیشان بخوبی مطلع ومترصد ماهربود . وبه آرزوی تحقق حکومت واحد جهانی وجهانی سازی توسط مهدی ، انقلابی بزرگ نفس می کشید ودر صدد سازندگی یاران ویژه قرار داشت ، فقدان چنین شخصیتی را ضایعه ی اسف بار دانسته وجزوه کوچک را به جهت یاد آوری وگرامی داشت از شخصیت اش به دوستان وراه روان مکتب ناب اسلامی تقدیم می نمایم ، امید درین راستا ، اندیشمندان ومتفکرین درآینده این سنگررا تقویه و هم یار باشیم .

                                                        روحش شاد ویادش گرامی باد!